The Metamorphosis |
Wednesday, October 20, 2004
خونه
صبح که از خواب بيدار شدم ديدم داره بارون می باره، تو تخت غلطی زدم و با خودم گفتم صبحی جايی نمی رم همين جا تو هتل می مونم. يک کم فکر کردم، انگار يک چيزی اشتباه شده بود، هی اينجا خونمه، امروز بايد برم سر کار. دوش، ريش، اتوبان، کيوب Welcome to Reality 11:32 AM ........................................................................................
Comments:
Post a Comment
|