The Metamorphosis |
Tuesday, December 14, 2004
closer
بالاخره يک هفته طول کشيد تا فهميدم که از Closer خوشم اومده. گرچه در ظاهر همش بحث و دعوا سر سکس و خيانت و اين حرفهاست ولی نوع کاراکترها واسه من خيلی جالبتر اومد. آنا (Julia Roberts) يک آدم حرفه ای و مستقله که واسش کارش و حرفه اش اولويت اول را داره. رابطه، عشق و اينجور حرفها کشکه. اگر يک رابطه بی دردسر داشت، که چه بهتر وگرنه تو يخچالش دو سه تا ... داره که کارش را راه می ندازه. رابطش تا وقتی واسش ارزش داره که کس ديگری سر راهش سبز نشه. آقای دکتر بعد از آنا مزخرفترين شخصيت است. آقای دکتر همه چيز را می خره و هميشه بايد برنده باشه. واسش عشق و رابطه مثل کت و شلوار خريدنيند. دکتر و آنا شخصيتهای مکمل همند. وقتی هم به هم می رسند، کونشون را می کنن به هم و می خوابند. تا يکيشون يک جای ديگه درزی را وا بده. و البته هميشه خوشبختند. دن (Jude Law) را کاريش نمی شه کرد. همينه که هست. جذابه، باحاله، خوش مشربه، همنشينی باهاش کيف داره، حتی آدم محافظه کار و فرصت طلبی مثل آنا هم بدش نمی آد که امتحانش کنه؟ اين جور آدمها هميشه تو کلشون چيزهای گنده گنده می گذره ولی آخرش آگهی تسليت می نويسن يا دستفروشی می کنن. وقتی هستن عاشقهای خوبين ولی وقتی از در خونه رفتن بيرون معلوم نيست برمی گردن يا نه؟ و اما آليس، اون حداقل اين جسارت و بزرگی را داره که وقتی عاشقه، معامله نکنه، منتظر نباشه تا بگيره بعد بذاره تو ترازو و ببينه چقدر می شه تا پس بده.اهل انتقام نيست. تو حال زندگی می کنه و متاسفانه بيشتر وقتها آينده و حتی حال را می بازه. حتی تو فيلم بايد ستريپر باشه تا مبادا خيلی گنده شه. به قول آليس : "Lying is the most fun a girl can have without taking her clothes off... but it's more fun if you do." دو سه تا نکته: - آقای Mike Nikols سی و هشت سال پيش فيلم Graduate را ساخته. پس با نگاه اول درست نيست که بگيم اخ بد بود. - خيلی از اين نتيجه گيريها از يک مکالمه طولانی و مبهم و نامعين در اومده. - اينم گوش کنيد - لطفا به خودتون نگيرين 6:04 PM ........................................................................................
Comments:
Post a Comment
|