The Metamorphosis


Tuesday, February 08, 2005

چهارشنبه

چهارشنبه ها محله ما از هميشه سوت و کور تره. اگر يک وقت هوس کنيم سر شب خونه نريم جای خاصی پيدا نمی شه. و عجيب اينکه اگر خدايی نکرده يک چهارشنبه ای پام به خونه برسه چنان حوصلم سر می ره که نگو. واسه همين از اون قديم قديما، حتی اون زمانهايی که افسارم همش دست خودم نبود برنامه چهارشنبه هميشه از قبل مشخص بود، يک وقتهايی ليگ فوتبال ارواين (اينم واسه دوست عزيزی که پرسيده بود من کجا زندگی می کنم)، يک وقتهايی شب برزيل تو الدورادو، يک زمانهايی تو قهوه خونه نشستن تو لاگونا، و حالا مدتهاست که شب سينما و شام و اين جور چيزها شده. فقط اشکالش اينه که پيدا کردن فيلمی که يک گروه بپسندند و هيچکدومشون قبلا نديده باشند خيلی آسون نيست. کار به جايی رسيده که کم کم همه فيلمهای نيمه بند تنبونی را هم مجبوريم ببينيم. نکنه فردا بايد The Wedding date را ببينيم؟
...
اين روزها بازار تنيس داغه، باور نداريد از گيرمنديان بپرسيد؟ و البته بازاز تولد، بابا آخه چرا همتون با هم بدنيا اومدين. سه چهار هفته گذشته که از بس تولد رفتم به هيچ چيز ديگه نرسيدم اين هفته هم که از مدتها پيش قرار بوده بريم اسکی و يک تولد را از دست می دم. چرا آدم نمی تونه در يک زمان دو جا باشه. يا اصلا چهارشنبه شبها را يک جا ذخيره کنه که اگر دو تا چيز مثل اسکی و تولد روی هم افتاد بتونه از ذخيرش استفاده کنه.



|

........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home