The Metamorphosis


Sunday, November 14, 2004

يک سری چيزها هست که من فقط سالی يک بار متوجه می شم، مثلا وسطهای آبان که می رسيم من متوجه می شم تو خونه قندون و نمکدون ندارم، روی مبلم شراب ريخته و جاش مونده، تو باغچه خونم کلی علف در اومده، و از همه مهمتر بايد به همسايه سلام کنم. آخرهای آبان هم همش يادم می ره.



|

........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home